کد قالب کانون دستاوردهای فرهنگی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 374
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 442
بازدید ماه : 14725
بازدید کل : 41480
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 21 بهمن 1402

https://static3.khabarfoori.com/thumbnail/Y2RjODA8fwFk/Z16wE4UvYwwq6tR2EOJTejVKGi50irI1BRxa7rEvYTnP-Bf9ahgZsp-WJuyTV3Z4V6BMQR8T-nfsv9pue1duJL3ociL3lA5Q/Y2RjODA8fwFk.jpg

دستاوردهای فرهنگی

اشاره

شناخت آثار و نتایج فرهنگی انقلاب اسلامی بدون اطلاع از وضعیت فرهنگی ایران قبل از انقلاب میسر نیست. رژیم پهلوی از یک سو، به بهانه احیای ارزش های فرهنگی ایران باستان و از سوی دیگر، به نام مدرنیزه کردن کشور، به نابودی ارزش ها و سنت های دینی و رسوم اصیل ملی و ترویج فرهنگ غرب می پرداخت. حرکت اسلام زدایی از زمان رضاشاه با عنوان «کشف حجاب» و با شعار فریبنده «آزادی زنان» آغاز شد و تمامی وسایلی که باید در خدمت سازندگی فرهنگ مردم قرار می گرفت، برای نابودی آن به کار گرفته شد. رژیم در سینماها، رادیو، تلویزیون، روزنامه ها و مجلات، دانشگاه ها، محیط های آموزشی و فرهنگی، مراکز ورزشی و تفریحی و کوچه و بازار به ترویج فرهنگ مبتذل غربی دامن می زد. جلوگیری از برگزاری مجالس عزاداری و روضه خوانی، مقابله با روحانیت به شیوه های مختلف و برچسب زدن «ارتجاع سیاه» به آن، تغییر تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی، ترویج ناسیونالیسم در مقابل اسلام، جلوگیری از چاپ کتاب ها و نشریات سازنده، تبلیغ ناکارآمدی اسلام در جوامع امروز و نظریه جدایی دین از سیاست، گسترش فرهنگ مصرف گرایی، تجمل گرایی و مدپرستی، ترویج مدل های غربی و بازگذاشتن دروازه های کشور به روی اجناس مصرفی و بنجل بیگانگان و مسائلی از این قبیل، برنامه هایی بودند که براینابودی دین و نفی ارزش های فرهنگی ملی و مردمی انجام می گرفت. در نتیجه، بسیاری از دختران و پسران جوان این کشور گرفتار بی بندوباری و اعتیاد به مواد مخدر بودند و بیشتر مردم نیز در برابر غرب احساس خودباختگی می کردند و در همه چیز، خود را به بیگانگان نیازمند می دانستند.

دستاوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی در داخل کشور

1. احیای اسلام

نخستین اثر فرهنگی انقلاب، احیای اسلام و مطرح کردن آن در دنیا به عنوان مکتب حیات بخش بود. انقلاب موفق شد تا حدودی زنگارها و پیرایه ها را از اسلام برگیرد و حقیقت ناب آن را به مردم بنمایاند و نشان دهد دینی جاودانی است که می تواند نیازهای همه جوامع را در هر زمانی برآورد و آنها را به سوی سعادت دنیا و آخرت رهنمون سازد.

2. احیای اندیشه خودباوری و اعتماد به نفس

انقلاب اسلامی از کسانی که خود را در برابر بیگانگان باخته بودند، مردانی با شخصیت و مستقل ساخت که با توکل به خدا، تکیه بر استعدادها و بهره گیری از نیروهای درونی خویش توانستند روی پای خود بایستند و در بسیاری از زمینه ها، موفقیت های چشم گیری به دست آورند که بر افراد آگاه پوشیده نیست.

3. مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد

انقلاب با تهیه، تولید و حمل هر نوع مواد مخدر به داخل کشور و توزیع آن، مبارزه جدی و بی امان کرد و در بازداشتن نسل جوان از ابتلا به بیماری و بلای خانمان سوز اعتیاد، نجات دادن افراد معتاد و بازپروری و واداشتن آنها به ترک اعتیاد و بازگشت به جامعه، تلاش پی گیر و همه جانبه ای کرد و موفقیت های چشم گیری به دست آورد که در سطح جهان بی نظیر است.

4. اهمیت دادن به کانون خانواده

انقلاب اسلامی نقش خطیر خانواده را در تعالی و سعادت انسان گوشزد کرد. در پناه آموزه های انقلاب اسلامی، مردم بار دیگر متوجه شدند خانواده دارای نقش مهم و فوق العاده ای در تزکیه و بقای جامعه است. انقلاب با بیان اهمیت تشکیل خانواده و بقای آن، به مردم فهماند که از این راه می توان از پیدایش نسلی فاسد و بی بندوبار جلوگیری کرد.

5. مقابله با تهاجم فرهنگی غرب

غرب زدگان و وابستگان رژیم پهلوی که اروپا و امریکا را قبله آرزوهای خویش می دانستند، تلاش داشتند غرب را جلوه تمام فضایل انسانی و فرهنگی و برجسته تر از آنچه هست، قلمداد کنند. انقلاب اسلامی با آشکار ساختن نقاط ضعف غرب، پوچی این همه تبلیغات را نشان داد و ثابت کرد فرهنگ غرب با ترویج مادی گرایی و زندگی مصرفی، انسان را به فساد و لذت پرستی و ملل ضعیف را به ضعف و نابودی و استعمار می کشاند.

6. بالا بردن سطح آگاهی مردم

انقلاب با گسترش مراکز آموزشی و تربیتی، افزایش و گسترش کتاب ها و نشریات، تأسیس کتاب خانه ها، ایجاد انگیزه برای مطالعه و کتاب خوانی، برگزاری نمایشگاه های بین المللی و داخلی کتاب، اهدای جوایز به نویسندگان برجسته و تشویق آنان و مانند آن، در راه گسترش و تقویت آگاهی مردم قدم برداشت. در حال حاضر، دشمنان انقلاب که در آزمایش همه راه های مقابله با انقلاب شکست خورده اند، بهترین راه برخورد با انقلاب و نابود کردن آن را مقابله با فرهنگ این ملت و به اصطلاح همان تهاجم فرهنگی می دانند. به همین دلیل، همه توان خود را در این راه بسیج کرده و تا حدودی نیز موفق شده اند. آنها تلاش کرده اند با کاهش ارزش دین، تا آنجا که ممکن است از ارج و منزلت آن بکاهند. این گونه برخورد دشمنان با دین، سابقه تاریخی دیرینه ای دارد، چنان که در زمان نزول وحی بر پیامبر نیز گاهی می گفتند سحر است یا معلوماتی بشری است که پیامبر از دیگران آموخته است یا به ایشان نسبت جنون می دادند. با پیروزی انقلاب، دشمنان با نوشتن مقاله و کتاب در سطح وسیع، بر ضد دین و انقلاب به تبلیغ پرداختند. نقطه اوج این فعالیت های تخریبی، انتشار کتاب آیات شیطانی بود که با فتوای تاریخی حضرت امام خمینی رحمه الله به شکست انجامید. هنوز هم بازتاب سیاسی و اجتماعی آن فتوا در سطح جهان ادامه دارد.

در عرصه داخلی نیز عده ای با کوشش برای بشری معرفی کردن معارف دینی و زیر سؤال بردن عصمت و خطاپذیر جلوه دادن پیشوایان دین، خواه ناخواه، از ارزش و منزلت دین و نفوذ معارف دینی و پیشوایان دین در نظر مردم می کاهند. دشمن با گسترش و ترویج فساد در میان مردم در پی ضربه زدن به دین و فرهنگ است. ترویج فیلم های مبتذل ویدئویی، نوار موسیقی مستهجن، عکس های محرک، دامن زدن به بدحجابی زنان، توزیع مواد مخدر و کوشش برای گسترش اعتیاد میان جوانان، راه هایی هستند که دشمنان انقلاب برای بدبین کردن مردم به انقلاب به کار می بندند. دشمنان برای دل سرد کردن مردم با همه توان خود وانمود می کنند که انقلاب در هیچ زمینه ای موفق نیست. ازاین رو، با ایجاد اختلال در زندگی اقتصادی مردم، محاصره اقتصادی، دامن زدن به احتکار کارهایی که گرانی را در جامعه افزایش می دهد، با انقلاب مبارزه می کنند. شایسته است برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، در همه زمینه ها، با قدرت و درایت کافی، راه های ضربه پذیری انقلاب و نفوذ دشمن را سد کرد.

7. ایجاد وحدت میان حوزه و دانشگاه

رژیم پهلوی در راستای سیاست دین ستیزی، تلاش زیادی برای ایجاد جدایی و شکاف بین حوزه و دانشگاه می کرد و حتی به دنبال ایجاد دشمنی بین این دو مرکز مهم بود. حضرت امام خمینی رحمه اللهدر وصیت نامه سیاسی _ الهی خود، از این توطئه محمدرضاپهلوی چنین پرده برداری کرد:

یکی از روش های محمدرضا پهلوی در به انزوا کشاندن روحانیت، ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیون بود که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد و مع الأسف به واسطه بی خبری هر دو قشر از توطئه شیطانی ابرقدرت ها، نتیجه چشم گیری گرفته شد. از یک طرف از دبستان ها تا دانشگاه ها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و رؤسای دانشگاه ها از بین غرب زدگان یا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گمارده شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت قرار گیرند که قشر مؤثر را که در آتیه، حکومت را به دست می گیرند، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که از ادیان مطلقا و اسلام به خصوص و از وابستگان به ادیان خصوصا روحانیون و مبلغان متنفّر باشند و اینان را عمّال انگلیس در آن زمان و طرف دار سرمایه داران و زمین خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می نمودند و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بندوباری و مخالفت با مظاهر اسلام و ادیان متهم می نمودند. نتیجه آنکه راه را برای چپاولگران آن چنان باز کنند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود.(1)


1- صحیفه نور، ج 20، ص 182.

حضرت امام راحل در دیدار با دانشگاهیان، از زاویه دیگری، به این توطئه محمدرضا پهلوی اشاره کرده است:

از اول می خواستند این طور درست بکنند دانشگاه را و جوانان ما را از اول می خواستند به یک فرمی بار بیاورند که دشمن بشوند بااسلام و با هر چه که مربوط به اسلام است.

اسم آخوند را توی دانشگاه نمی شد ببری. اسم دانشگاهی هم در محیط فیضیه نمی شد ببری. هر یک از اینها اگر می رفتند آنجا، خودشان را غریب می دیدند، خودشان را هیچ می دیدند. می دیدند به چه محیط بدی وارد شده اند. برای این بود که این طوری درست کردند تا اینکه این دو جبهه ای که می توانند کشور را حفظ کنند و می توانند نجات بدهند از گرفتاری ها، اینها دشمنِ هم بشوند. این، سرکوبی او را بکند. او سرکوبی این را بکند، آنها نتیجه اش را بگیرند و نتیجه را گرفتند. آن قدر پافشاری در دشمنی این دو قشر برای چه بود؟ آن قدر تبلیغات سوء از همه اطراف نسبت به این طبقه مظلوم علما و از آن طرف در آنجا، آن هم تبلیغات برای دانشگاهی و دانشگاه و اینها چه بود؟ برای چه این طور بود؟ برای این بود که می ترسیدند که اگر اینها به هم نزدیک بشوند و تفاهم کنند، بفهمند که اسلام چه چیز است. اگر بروند این آقایان اساتید دانشگاه در حوزه های علمی و پیش اساتید ببینند که اسلام چیست، وحشت نمی کنند آن وقت. آن وقت می فهمند که ما چه قدر مصیبت کشیدیم در این دوران ها و خصوصا این پنجاه سال، برای اینکه ما با برادرهای خودمان دشمن بودیم. هر کدام دیگری را تضعیف می کردیم. شما توجه داشته باشید به این معنا که باید این پیوند بین دانشگاه و فیضیه برقرار باشد. اگر این دو قشر هماهنگ بشود و اگر صالح بشود این دو قشر دانشمند، کشور ما هیچ نقص دیگری نمی تواند پیدا بکند.(1)


1- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله، آیین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی رحمه الله، ص 165.

مقام معظم رهبری نیز در مجمع دانشجویان و طلاب با تجلیل از تاریخ علم و دین و تأثیر اروپا در ایجاد جدایی بین آن دو و نیز اثر منفی آن بر حوزه و دانشگاه می فرماید:

در کشور ما هزار سال علم و دین در کنار یکدیگر بودند. علما و پزشکان و منجمان و ریاضی دان های بزرگ تاریخ ما _ آن کسانی که امروز نامشان و اکتشافشان هنوز در دنیا مطرح است _ جزو علمای بالله و صاحبان دین و متفکران دینی بودند. ابن سینایی که هنوز کتاب طب او در دنیا به عنوان یک کتاب زنده علمی مطرح است و در شئون مختلف به عنوان یک چهره برجسته تاریخ بشر، در همه صحنه های علمی دنیا در این هزار سال مطرح بود و هنوز هم مطرح است و بعضی کارها در تاریخچه علم به نام او ثبت شده، یک عالم دینی هم بوده است. محمد بن زکریای رازی و ابوریحان بیرونی،] و] دیگر علما و دانشمندان و متفکران و مکتشفان و مخترعان دنیای اسلام نیز همین طور بوده اند. این، وضع کشور ما و دنیای اسلام بود. تا وقتی که دین حاکم بود و صحنه زندگی مردم از دین و نفوذ معنوی آن به کلی خالی نشده بود، وضع این گونه بود. از وقتی که اروپایی ها و غربی ها و سیاست مداران صهیونیست و متفکران که برای نابودی دنیای اسلام نقشه می کشیدند، دانش را همراه با سیاست وارد کشور ما کردند، علم را از دین جدا نمودند و نتیجتا رشته دین، یک رشته خالی از علم شد و رشته علم، یک رشته خالی از دین گشت. قرن نوزدهم که اوج تحقیقات علمی در عالم غرب می باشد، عبارت از قرن جدایی از دین و طرد دین از صحنه زندگی است. این تفکر در کشور ما هم اثر گذاشت و پایه اصلی دانشگاه ما بر مبنای غیردینی گذاشته شد. علما از دانشگاه روگردان شدند و دانشگاه هم از علما و حوزه های علمیه روگردانیدند. این پدیده مرارت بار، هم در حوزه علمیه و هم در دانشگاه ها سوء اثر گذاشت. در حوزه های علمیه سوء اثر گذاشت؛ زیرا علمای دین را صرفا به مسائل ذهنی دینی _ و لا غیر محدود و محصور کرد و آنها را از تحولات دنیای خارج بی خبر داشت. پیشرفت های علم از نظر آنها پوشیده ماند و روح تحول گرایی و ضرورت تحول در فقه اسلام و استنباط احکام دینی که همواره در تحولات عظیم جهانی، چنین تحولی در استنباط دین و فقه اسلام وجود داشته است و فقه برای رفع نیاز جامعه، مستند به قرآن و سنت است، در حوزه ها از بین رفت. حوزه ها از واقعیت زندگی و حوادث دنیای خارج و تحولات عظیمی که به وقوع می پیوست، بی خبر ماندند و به یک سلسله مسائل فقهی و غالبا فرعی محدود شدند. مسائل اصلی فقه مثل جهاد و تشکیل حکومت و اقتصاد جوامع اسلامی و خلاصه فقه حکومتی، منزوی و متروک و نسیا منسیا شد و به مسایل فرعی و فرع الفرع و غالبا دور از حوادث و مسایل مهم زندگی توجه بیشتری گردید، این ضربه ای بود که به حوزه های علمیه وارد آمد.

و اما دانشگاه _ که خشت اولش از حوزه علمیه و دین جدا نهاده شده بود _ در مشت کسانی افتاد که نه از دین و نه از اخلاق اسلامی و نه از اخلاق سیاسی و نه از احساس وجدان یک شهروند نسبت به کشور و ملتشان بهره ای نداشتند. در طول هفتاد سال اخیر به جز عده معدودی از قبیل امیرکبیر و بعدها هم چند نفری که بسیار معدود بودند، بیشتر کسانی که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور به دست آنها بوده است... کسانی بودند که منافع ملت ایران در مقابل منافع بیگانگان، برای آنها از هیچ رجحانی برخوردار نبود و بیشتر به فکر چیزهای دیگری بودند تا آینده این ملت و کشور... علما و دانشمندان و محققان علوم طبیعی در کشور ما، از دین جدا ماندند ودر نتیجه، به درد مردم و کشور و ملتشان نخوردند. خوب ترها و بهترین هایشان رفتند و برای بیگانگان مفید واقع شدند. عده ای هم در همین جا بودند و برای بیگانه ها کار کردند. روشن فکرانی که در همین دانشگاه ها درس خواندند، همان ها بودند که در طول حکومت پهلوی، اداره این کشور را به خائنانه ترین وجهی بر عهده داشتند و به این ملت خیانت کردند.(1)

خوش بختانه، پیروزی انقلاب اسلامی، به جدایی بین حوزه و دانشگاه پایان داد و طرحی نو برای دوستی و نزدیکی افکنده شد. به فرموده امام خمینی رحمه الله:

در این نهضت، یکی از برکات این بود که این قشرها را به هم نزدیک کرد. قشر دانشگاهی با قشر روحانی و طبقه جوان با هم نزدیک و همکار شدند. این قشرهایی که از هم جدا بودند، با تأیید خدای تبارک و تعالی یکی شدند.(2)


1- حدیث ولایت مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج 3، صص 86 _ 90.

2- در جست وجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص 379.

از منظر رهبر معظم انقلاب نیز وحدت حوزه و دانشگاه را می توان چنین تحقق بخشید:

در نظام اسلامی، علم و دین پا به پا باید حرکت کند. وحدت حوزه و دانشگاه یعنی این. وحدت حوزه و دانشگاه معنایش این نیست که حتما بایستی تخصص های حوزه ای در دانشگاه و تخصص های دانشگاهی در حوزه دنبال بشود. نه، لزومی ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوش بین باشند و به هم کمک بکنند و با یکدیگر همکاری نمایند، دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین هستند... اما باید با هم مرتبط و خوش بین باشند، با هم کار کنند، از هم جدا نشوند و از یکدیگر استفاده کنند. علومی را که امروزه حوزه علمیه می خواهند فرابگیرند، دانشگاهی ها به آنها تعلیم بدهند. دین و معرفت دینی را هم که دانشگاهی ها احتیاج دارند، علمای حوزه به آنها تعلیم بدهند. سرّ حضور نمایندگان روحانی در دانشگاه ها همین است.(1)

8. خودباوری فرهنگی

اصلاحات فکری و تحولات اندیشه ای از مسائل مهم و ریشه ای در هر دگرگونی بنیادی و انقلاب است. تا اندیشه اصلاح نشود، هیچ تحولی صورت نمی گیرد. خودباختگی فرهنگی در دوران گذشته فضایی به وجود آورده بود که مردم می پنداشتند از نظر فرهنگی، حقیر و بی محتوا هستند و برعکس، غرب، فرهنگی شایسته و مترقی و برتر دارد. پس باید پیرو آن فرهنگ باشند. این خودباختگی فرهنگی در دانشگاه ها، مدارس، اداره ها، اجتماع، خانواده، کارخانه ها، مؤسسات و سازمان ها حاکم بود. بسیاری از مردم پذیرفته بودند که باید مثل غربی ها فکر کنند، مثل آنها لباس بپوشند و در سخن گفتن، اصطلاحات غربی را به کار بگیرند و حتی نام فرزندان و کالاهایشان غربی باشد. در نگاه آنان، زندگی بی بندوبار و خلاف عفتِ غربی، ملاک عمل بود. رژیم پهلوی به یاری استکبار غرب، برای القای این تفکر در ذهن مردم ایران، برنامه ریزی می کرد و مردم را شیفته فرهنگ غرب می ساخت تا مردم همیشه با حقارت، دست نیاز به سوی غربی ها دراز کنند و سرسپرده باشند.


1- حدیث ولایت، مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج 3، ص 90.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مناسبتی